بابل
توضیحات
بابل، پادشاهی — که به عنوان "سرزمین کلدانیان" نامیده میشود [ار 24:5 ; حز 12:13 ]، یک استان وسیع در آسیای مرکزی در امتداد دره دجله از خلیج فارس به سمت شمال به طول حدود 300 مایل بود. این سرزمین به خاطر حاصلخیزی و ثروتش مشهور بود. پایتخت آن شهر بابل، یک مرکز تجاری بزرگ بود [حز 17:4 ; اش 43:14 ]. بابل به دو ناحیه اکد در شمال و سومر (احتمالاً شنعار در عهد عتیق) در جنوب تقسیم شده بود. از جمله شهرهای اصلی آن میتوان به اور (اکنون مغیر یا مغیر)، در ساحل غربی فرات؛ اوروک یا ارخ [پید 10:10 ] (اکنون ورکا)، بین اور و بابل؛ لارسا (اکنون سنکره)، الیسر [پید 14:1 ]، کمی به شرق ارخ؛ نیپور (اکنون نیفر)، جنوب شرقی بابل؛ سفروایم [2پاد 17:24 ]، "دو سپار" (اکنون ابو-حبّه)، به طور قابل توجهی به شمال بابل؛ و اریدو، "شهر خوب" (اکنون ابو-شهرین)، که در اصل در ساحل خلیج فارس قرار داشت، اما اکنون به دلیل رسوب شن، حدود 100 مایل از آن فاصله دارد. شهر دیگری به نام کلونو یا کلنه [پید 10:10 ] نیز وجود داشت.
مردابهای نمکی در دهانههای فرات و دجله به نام مراتو، "تلخ" یا "نمکین"، مراثایم [ار 50:21 ] نامیده میشدند. اینجا خانه اصلی کلدانیان بود.
مشهورترین پادشاهان اولیه بابل، سارگون از اکد (3800 قبل از میلاد) و پسرش، نارام-سین بودند که بخش بزرگی از آسیای غربی را فتح کردند و قدرت خود را در فلسطین مستقر کردند و حتی سلاحهای خود را به شبهجزیره سینا بردند. یک کتابخانه بزرگ بابلی در دوران سلطنت سارگون تأسیس شد. بابل پس از آن دوباره به بیش از یک دولت تقسیم شد و در یک زمان تحت سلطه عیلام قرار گرفت. این وضعیت توسط حمورابی (امرافل) که عیلامیان را از کشور بیرون کرد و آریوخ، پسر یک شاهزاده عیلامی را شکست داد، پایان یافت. از این زمان به بعد بابل یک پادشاهی متحد بود. حدود 1750 قبل از میلاد توسط کاسیها یا کاسسیها از کوههای عیلام فتح شد و یک سلسله کاسی برای 576 سال و 9 ماه بر آن حکومت کرد.
در زمان حمورابی، سوریه و فلسطین تحت سلطه بابل و حاکم عیلامی آن بودند؛ و پس از سرنگونی برتری عیلامی، پادشاهان بابلی به اعمال نفوذ و قدرت خود در آنچه "سرزمین اموریان" نامیده میشد، ادامه دادند. اما در دوره سلسله کاسی، کنعان به دست مصر افتاد.
در سال 729 قبل از میلاد، بابل توسط پادشاه آشوری، تیگلات-پیلسر سوم فتح شد؛ اما پس از مرگ شلمناسر چهارم، توسط شاهزاده کلدانی، مردوخ-بالادان [2پاد 20:12 -19] تصرف شد که تا سال 709 قبل از میلاد آن را در اختیار داشت، زمانی که توسط سارگون بیرون رانده شد.
در زمان سنحاریب، بابل چندین بار با کمک عیلامیان از آشور شورش کرد و پس از یکی از این شورشها، بابل توسط سنحاریب در سال 689 قبل از میلاد ویران شد. توسط اسرحدون بازسازی شد که بخشی از سال را در آنجا اقامت داشت و منسی به عنوان زندانی به بابل آورده شد [2تو 33:11 ]. پس از مرگ اسرحدون، شائول-سومیوکین، نایبالسلطنه بابل، علیه برادرش، پادشاه آشوری، شورش کرد و این شورش با دشواری سرکوب شد.
زمانی که نینوا در سال 606 قبل از میلاد ویران شد، نبوپلاسر، نایبالسلطنه بابل، که به نظر میرسد از تبار کلدانی بود، خود را مستقل کرد. پسرش نبوکدنصر (نبو-کودور-اوزور)، پس از شکست مصریان در کرکمیش، او را در سال 604 قبل از میلاد به عنوان پادشاه جانشین کرد و امپراتوری بابل را بنیان نهاد. او بابل را به شدت مستحکم کرد و آن را با کاخها و ساختمانهای دیگر زینت داد. پسرش، اویل-مردوک، که در سال 561 قبل از میلاد جانشین او شد، پس از دو سال حکومت به قتل رسید. آخرین پادشاه امپراتوری بابل، نابونیدوس (نبو-ناهید)، 555-538 قبل از میلاد بود که پسر بزرگش، بلشصر (بیلو-سار-اوزور)، در چندین کتیبه ذکر شده است. بابل توسط کوروش در سال 538 قبل از میلاد تسخیر شد و اگرچه در سالهای بعد چندین بار شورش کرد، اما هرگز نتوانست استقلال خود را حفظ کند.
EBD